یکشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۳

امتحانات

فصل امتحانات داره شروع میشه
تو این مدت شاید نتونم بیام اینجا...
هر چند تولد وبلاگ من دقیقا وسط امتحانای پایان ترم گذشته بوده.
فعلا یه چند وقتی نیستم...ولی دوباره بر میگردم.
............
مونده عكس اون دو چشمت
توي قلبم يادگاري
گرچه تو نگاه سردت
واسه من حرفي نداري
......

پنجشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۳

امید

وقتي اومدي كسي تو رو نديد
ولي من ديدم ؛
كسي تو رو حس نكرد
ولي من ، با تمام وجود حضورت رو حس كردم ؛
هميشه دلم ميخواست برایت شعري بنويسم ؛
عاشق باشم و دلتنگ
نمی گذارد......نگذاشته است......
دلم می خواست......می خواست...... مجنون باشم ،
نمي گذارد و نگذاشته است ؛
همين خورده ريزي كه اسمش
زندگي است
باري دست مي سايم
و اميد دارم
كه روزي براي تو
و زيستن عاشقانه ات شعري بنويسم
شايد آنروز دوباره بازگردی !
...
هر چند می دانم ؛
که بازگشتی در کار نیست
و قصهء دلتنگی مرا
حتی کلاغی نیست
تا به خانه اش برسد.