سه‌شنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۷

مادر...زن...زنانگی


یک زن زنانگی دارد
و مادر هم زنانگی دارد
اما لزوما مادر ؛ یک زن نیست
مردان هم میتوانند مادر خوبی باشند
هر چند مردان ِ زیادی نیستند که مادری کردن بلدند
(البته به جز وضع حمل)
حتی مردانی هستند که دوران بارداری دارند

(همان سندروم کرچ نشستن در دوران بارداری همسرانشان)
اما یادمان نرود
که ما مردان را هم شما زنان میپرورید
با هزاران سختی و مشقت
...
شما ما را حمل میکنید
می زایید
تغذیه مان میکنید
به پایمان مینشینید
بزرگمان می کنید
و همه چیزتان میشود فرزندتان
و این فرزند اگر پسری باشد قرار است فردایی با زنی باشد
به عنوان همسر
پس این را فراموش نکنید
که او فقط فرزند شما نیست
قرار است برای خودش مردی بشود
...
اما شما چیزهای دیگری را هم فراموش میکنید
چیزهای مهم
به پسران خود گریه کردن یاد نمیدهید
و هیچ پدری هم این کار را نخواهد کرد
به پسران خود یاد نمیدهید که عشقش را ابراز کند
و او پیشقدم شدن را سخت درک خواهد کرد
به پسرانتان یاد نمیدهید که مرد شدن سخت است
و خودش در این سختی جانش در خواهد آمد
به پسرانتان هزاران هزار چیز یاد نمیدهید
که خودش باید بیاموزد
و هزینه خواهد داد در پی تجربه هایش
اما مادر خوبم
همان یک شب بیدار ماندنت بر بالینم
مرا بنده محبت تو میکند
تا هستی مادرم
و هستم فرزندت
هر چند ناسپاس و عاصی
...
به یادم میاید
بیسکوئیت مادر
یک استکان شیر سرد
و رویایی آرام
در روزهایی که دغدغه هایمان
باریدن برف زمستانی بود
یادش بخیر
...

سه‌شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۷

سکوت...

سکوت مرا فرا گرفته ست
سکوتی تلخ