چهارشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۴

توحید

مثل اینه که داری از خواب بیدار میشی
یه حس نو و تازه
قبلا هم داشتیش
بوده تو وجودت
همیشه بوده و هست
نه اینکه الان بهش رسیده باشی
...
ولی انگار این یکی فرق داره
این بار دیگه امیدواری که یادت نره
این بار دیگه دلت میخواد همیشه پیشت بمونه
...
میدونی که تنهات نمیذاره
خوب میدونی که هیچ کس
هیچ کس
جز اون نمیدونه ته دلت چی میخوای...
به خودت که دیگه نمیتونی دروغ بگی...میتونی؟
...
همینجا...همین لحظه...با تمام وجودت...
بخواه
بخواه که بشی
اون چیزی که اون میخواد...
بخواه که بشی
اون چیزی که باید باشی
...
خدایا...خداوندا...
آن نیستم که باید...
آنم کن
...
من شروع کردم که باشم...
تو هم شروع کن

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۴

متولد

میگن آدم روز تولدش هر چی بخواد خدا بهش میده
نمیدونم چقدر این حرف درسته ولی من دلم خیلی چیزا میخواد
مثلا یه پرشیا مشکی با شیشه های دودی
رینگ 18 آلومینو منیزیاتی 7 پر
یه ضبط ساده سی دی دار هم داشته باشه با دو تا باند پایونیر
همین
چیزی زیادیه؟
...
نمیدونم
ولی سلامتی و آرامش و خوشبختی همیشه هست...
این پرشیای مشکیه که همیشه نمیشه داشت...
دروغ میگم؟
ای بابا...
به رسم همیشگی اردیبهشتی های خوشحال
تولدم مبارک...
:)