پنجشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۶

"No Contact" For ALL...!!!


...

بزرگراههایتان را نمیخواهم
از پاساژهای شلوغتان بدم میاید
از ویترینهای پر زرق و برقتان متنفرم
از لبخندهایتان منزجر میشوم
همه اش ارزانی خودتان
مرده شور همه روشنایی هایتان را ببرد
مرده شور همه چراغ هایتان را ببرد
مرده شور همه صداهایتان را ببرد
...
به من خلوتم را برگرانید
در انتهای همان کوچهء بن بست
دست راست
پشت آن پنجره چوبی
پشت پلکهای نیمه باز
پشت خلوت ِ ضریح ِ یک جفت چشم
به من آرامشم را برگردانید
اگر میتوانید
...

۱ نظر:

Unknown گفت...

تو تازگیها یه جوری شدی
چرا اینجوری شدی؟
قبلا سطحی تر بودی
حداقل تو مطالب وبلاگت که اینطور بود
هرکی هر بلایی سرت آورده که به این روز درومدی دستش درد نکنه لطف کرده در حقت