دوشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۸

...



دلگيرم از اين شهر ِ سرد

اين كوچه هاي بي عبور

۲ نظر:

ناشناس گفت...

منم همينطور...

مرضیه گفت...

همه یه جورایی از شهر سردشونو و از کوچه های بی عبورشون دلگیرن به خدا...
اصلا توی این زندگی به جز کوچه های بی عبور من که هیچی ندیدم!

راستش من شما رو از تو از پشت یک سوم پیدا کردم...تازه یه وبلاگ زدم که دارم میگردم دنبال آدمایی که دوست دارم ازشون برای وبلاگم نظر داشته باشم و بتونم روی دوستی وبلاگی باهاشون حساب کنم...کسایی که بشه رو حرفاشون حساب کرد و ازشون کمک گرفت...خیلی دوست دارم بیاید و وبلاگمو ببینید..
منتظرم !