یک روز به شیدایی
در زلف تو آویزم
خود را چو فرو ریزم
با خاک درآمیزم
وگرنه من همان خاکم که هستم...
...
این آهنگ محسن نامجو رو خیلی دوست دارم...
در زلف تو آویزم
خود را چو فرو ریزم
با خاک درآمیزم
وگرنه من همان خاکم که هستم...
...
این آهنگ محسن نامجو رو خیلی دوست دارم...
...
یک روز که باشم مست
لایعقل و ترد و سست
یک روز اَرَس گردم
اطراف تو را گردم
کشتی شوم جاری
از خاک برآرم تو
بر آب نشانم تو
دور از همه بیزاری...
...
نمیدونم چرا همه زندگی من با این " یک روز " ها گره خورده...
یک روز که باشم مست
لایعقل و ترد و سست
یک روز اَرَس گردم
اطراف تو را گردم
کشتی شوم جاری
از خاک برآرم تو
بر آب نشانم تو
دور از همه بیزاری...
...
نمیدونم چرا همه زندگی من با این " یک روز " ها گره خورده...
...
یک روز به شیدایی
در زلف تو آویزم
یک روز دو چشمم خیس
یک روز دلم چون گیس
آشفته و ریساریس
بردار دگر...بردار...
بردار به دارم زن
از روی پل فردیس...
...
" شاید از آنجا که ما در ابدیت پیوسته ایم , این گسستگی چندان اهمیتی نداشته باشد ولی چه میشود کرد , کار دل را نمیتوان به این سهولت و با این شوخیها سر و تهش را به هم آورد"
یک روز به شیدایی
در زلف تو آویزم
یک روز دو چشمم خیس
یک روز دلم چون گیس
آشفته و ریساریس
بردار دگر...بردار...
بردار به دارم زن
از روی پل فردیس...
...
" شاید از آنجا که ما در ابدیت پیوسته ایم , این گسستگی چندان اهمیتی نداشته باشد ولی چه میشود کرد , کار دل را نمیتوان به این سهولت و با این شوخیها سر و تهش را به هم آورد"
...